بهار در فانوس



بد موقع عاشقت شدم. دقیقا توی روزهایی که ناامید بودم، غمگین بودم، نمیتونستم درست فکر کنم، درست تصمیم بگیرم، هیچ رویایی نداشتم، حوصله ی حرف زدن نداشتم، حرف زدن های مخصوص خودم، با خودم و زندگی قهر بودم و درونم پوچی جریان داشت، فقط و فقط پوچی. من توی روزهایی که داشتم دنبال خودم میگشتم عاشقت شدم و فراموش کردم داشتم دنبال چی میگشتم و میخواستم چیکار کنم. الان من پر از ترسم. یه ترس بزرگ، یا نه. تجمعی از ترس های بزرگ.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آشپزخونه خود ناشناخته ی من دنیای آی تی راه باريک طراحی سایت در تبریز هیچستان خرید بلیط خارجی Joe مدرسه شاد Techniques track and field school